نام آقاي الياس كلانتري براي همه خوانندگان بشارت آشناست. وي كه از اساتيد محترم دانشگاه و حافظان و قرآن پژوهان با سابقه كشورمان است، سالها از محضر اساتيدي چون مرحوم علامه طباطبايي و آيتاللّه سيد مرتضي شبستري و… بهره برده است. وقتي با ايشان وارد گفتوگو شديم، ديديم چقدر دلسوزانه برنامههاي قرآني موجود در كشور را نقد كرده و راهحلّ ارايه مينمايد. ضمن تشكّر از ايشان ،توجّه شما را به اين گفتوگو جلب ميكنيم.
همان اوايل مطالعاتم با كتاب شريف «اصول كافي» آشنا شدم و تمام اين كتاب (دوره چهار جلدي) را از اول تا آخر خواندم.
در جهت پيروي از سنّت شريف نبوي و ائمه معصومين تصميم به آشنايي با قرآن گرفتم و به حفظ سورههاي قرآن كريم مشغول شدم. اشتغال به حفظ قرآن تحول عظيمي در زندگي من ايجاد كرد، حتي تمايل به ادامه تحصيل ـكه مدتي آن را ترك كرده بودمـ مجدداً پيدا شد.
كار مهم ديگر، من شركت در جلسات درسي و سخنرانيهاي مذهبي بود، به طوري كه چند سالي فقط سه ساعت و نهايتاً چهار ساعت ميخوابيدم و هيچ وقتي از شبانهروز در امور غير ضروري صرف نميشد و تمام اينها از بركات اشتغال به حفظ قرآن و مطالعات اسلامي بود.
در سن 23 سالگي با بعضي از مدارس ديني در قم و تهران ارتباط پيدا كردم و با كم كردن كار روزانه در بعضي از دروس حوزوي شركت ميكردم و در سن 25 سالگي وارد دانشكده الهيات دانشگاه تهران شدم، در اين زمان اشتغال به حفظ قرآن مجيد پايان يافته بود و من شروع به حفظ نهجالبلاغه كردم؛ ليكن متأسفانه در اثر مقداري بينظمي در زندگي كه بعد از ورود به دانشگاه پيدا شد، حفظ نهجالبلاغه ادامه پيدا نكرد و از خداوند كريم تقاضا دارم كه اين عنايت را شامل حال من بگرداند و توفيق اين كار را هم به من عطا كند.
1ـ سلسله مباحث قرآن شناسي (كتاب محدود و نامحدود)
2ـ سلسله مباحث قرآن شناسي، (حجابهاي معاني قرآن)
3ـ سلسله مباحث قرآن شناسي، (روش اختصاصي قرآن)
4ـ راهنما و فهرست تفسير الميزان، (دوره فارسي)
5ـ دليل الميزان في تفسير القرآن، (دوره عربي)
6ـ لغات قرآن در تفسير مجمع البيان.
7ـ مفردات القرآن في مجمع البيان، (عربي)
8ـ اهميت و روش حفظ قرآن .
9ـ عرفان به روش قرآن و حقيقت بهشت.
10ـ المعجم المفهرس لآيات القرآن الكريم.
11ـ تفسير مقدماتي قرآن(1) (كتاب درسي رشته الهيات و معارف اسلامي)
12ـ تفسير مقدماتي قرآن(2) (كتاب درسي رشته الهيات و معارف اسلامي)
و اخيراً خلاصه تفسير الميزان تحت عنوان «مختصر الميزان في تفسير القرآن» در 6 جلد چاپ و منتشر شد. (نسخه عربي) اميد است كه با عنايات خداوند، نسخه فارسي آن هم يعني ترجمه «مختصر الميزان» تنظيم و منتشر شود.
به طور كلي اهميت و موقعيتي كه حفظ كردن قرآن در سيره شريف نبوي و ائمه داشت و سفارشات آن بزرگواران، محرك اصلي و انگيزه من در اين جهت بود.
من به بخشي از اثرات حفظ قرآن در كتاب «اهميت و روش حفظ قرآن» اشارهاي كردهام و مباحث بخش اول كتاب مذكور جوابي است به اين سؤال. و در مقالاتي كه تحت عنوان «مقدمهاي بر روش حفظ قرآن كريم» در شمارههاي قبلي بشارت چاپ شد، قصد داشتم بطور جامع و مفصل به اين بحث بپردازم؛ اما جهت اين كه اصل برنامه «روش حفظ قرآن» مورد علاقه خوانندگان نشريه بشارت ـطبق اظهار نظري كه خود شما عزيزان كرديدـ بوده به ذكر نكاتي فشرده و عمدتاً در حد پاسخ به بعضي از سؤالات در مورد فوايد و آثار حفظ قرآن اكتفا شد.
البته آثار و نتايج حفظ قرآن در انسانها با موقعيت و ظرف روحي، در مراتب و سطوح متفاوتي تجلي خواهد كرد؛ اما در مورد شخص من، حفظ قرآن منشأ تحولات اساسي در جهات مختلف زندگيام شده است.
مثلاً موضوع تعليم و تربيت يكي از اساسيترين موضوعات قرآن است، بلكه به يك معنا تمامي آيات قرآن در ديد وسيع و گسترده به اين موضوع ارتباط دارد و خوب و مناسب است كه اين موضوع در كتابها بيشتر آورده شود.
حال چرا روش مخصوص قرآن در تعليم و تربيت در نظام آموزشي به خصوص آموزش علوم ديني به كار بسته نميشود؟! جاي بسي شگفتي است! از اين شگفتانگيزتر اين كه عده زيادي از دانشمندان علوم ديني حتي به اين موضوع كه در قرآن مجيد يك روش اختصاصي آموزشي و پرورشي وجود دارد، غفلت دارند.
اين نظام آموزشي و روش آن از علم بيپايان خداوند عالم نشأت گرفته است. بعضي از جهات و ابعاد اين روش آموزشي در ظواهر آيات قرآن ذكر شده است و بعضي از آنها به طور دقيق و به صورت فنّي در روابط بين آيات قرار گرفته است.
بعنوان مثال: پايههاي اساسي تعليم و تربيت ـ آموزش و پرورش ـ برچهار موضوع قرار گرفته است و آنها عبارتند از:
1 ـ مواد مورد تعليم، 2 ـ روش تعليم،3 ـ شرايط معلم،4 ـ شرايط متعلم.
مثلاً خداوند عالم نكتهاي را به رسول اكرم ياد ميدهد و از او ميخواهد كه در برنامه تعليمي خود آن به كار ببرد و از اين طريق به انسانهاي ديگر هم اين نكته را يادميدهد و آن اين كه تعليم پذيري انسان محدودهاي دارد و خارج از آن محدوده، تعليم اثر مطلوب خود را از دست خواهد داد؛ يعني قلوب انسانها در شرايط و موقعيتهاي معيني حالت تأثير پذيري دارند و اگر فرصتهاي لازم از بين برود، تعليم مطلوب و مورد نظر، امكان پذير و عملي نخواهد بود. خداوند ميفرمايد:
«فَذَكِّرْ إنْ نَفَعَتِ الذِّكري. سَيذَّكَرُ مَنْ يخْشي. وَيتَجَنَّبُها الأشقي» (سوره أعلي، آيه 9 ـ 11) در اين آيات تأثير «تذكر» را كه نوعي آموزش است، متوقف به شرايطي كرده است، اولاً: تذكر احتمال دارد تأثير ايجاد كند و احتمال دارد بيتأثير باشد، ثانياً: كساني تحت تأثير آموزش قرار ميگيرند كه قلب آنها داراي حيات باشد و دچار حالت «موت قلبي» نشده باشند؛ يعني قلوبي كه داراي حالت «خشيت» از پروردگار باشند.
اما قلوبي كه دچار حالتي به نام «شقاوت» شدهاند تأثير پذيري آنها از بين رفته است و از آموزشهاي وحي فاصله گرفتهاند، در حالي كه هم آموزش از طرف خداست و مطلوب فطري انسانها و هم معلم رسول خدا است با تمام عظمتهاي روحي و كرامتهاي اخلاقي و جاذبيت فوق عادي.
اين حالت كه براي قلب انسان حاصل ميشود هم جهت زماني دارد و هم به نوع زندگي و آموزشهاي قبلي ارتباط پيدا ميكند. حضرت علي در نامهاي كه به امام حسن مجتبي نوشته است1 به اين نكته ظريف در آموزش اشاره كرده و ميفرمايد:
«فبادَرْتُكَ بِالأدَبِ قَبْلَ أنْ يقْسُوا قَلْبُكَ وَيشْتَغِلَ لُبُّكَ؛ من به امر تعليم تو مبادرت كردم قبل از آن كه قلبت دچار قساوت شود و عقل تو اشتغال يابد.
1 ـ زمان؛ يعني تأثير پذيري روح انسان در سنين كودكي خيلي شديد است و بعداً كمتر ميشود و در مرحلهاي تقريباً متوقف ميشود، مگر در صورتي كه تعليم آن با روش الهي انجام گرفته باشد.
2 ـ كفر؛ يعني بياعتنايي به يك حقيقت آشكار و يا انكار و تكذيب آن به طوري كه خداوند ميفرمايد:
«إنَّ الّذينَ كَفَرُوا سَواءُ عَلَيهِمْ ءَأنْذَرْتَهُمْ أمْ لَمْ تُنْذِرْهُم لا يؤْمِنُونَ». (سوره بقره، آيه6) آيه اشاره دارد به اين كه دارندگان كفر عنادي، در صورت انذار و عدم آن حالتشان يكسان است و تغيير پذير نيستند.
3 ـ آموزشهاي نامطلوب و مخرّب روح كه تأثير پذيري روح را از بين ميبرند و بعد از آن هرآموزشي به آنها داده شود آنچه قبلاً دريافت كردهاند، آن را قبول نخواهند كرد و حتّي معجزات آشكار هم تأثيري نخواهد كرد.
خداوند ميفرمايد:
«وَلَئِنْ أتَيتَ الَّذينَ أوتُوا الْكِتابَ بِكُلِّ آيةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَكَ؛ اگر تمامي معجزات را هم براي اهل كتاب بياوري، آنها از قبله تو پيروي نخواهند كرد».(سوره بقره، آيه145)
4 ـ كفر بعد از ايمان، اين عمل هم موجب تباهي قلب شده و مانع ادراك حقيقي و كارآيي مطلوب آن ميشود. به طوري كه خداوند ميفرمايد:
«ذلِكَ بِأنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلي قَلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يفْقَهُونَ». (سوره منافقون، آيه 3) اين آيه در مورد عقايد و اعمال منافقان به چند نكته اشاره كرده است كه يكي از آنها همين موضوع مورد بحث است و آن اين كه كفر بعد از ايمان موجب «طبع قلب» ميشود؛ يعني حالت طبيعي قلب از بين ميرود و قواي ادراكي آن دچار اختلال ميشود.
البته اين بحث جهات متعدد گستردهاي دارد و در اين زمينه آيات زيادي در قرآن وجود دارد و من فقط اشارهاي به عناوين آن كردم.